نگرشی بر علل و عوامل بیعت شکنی در خطبه ی فدکیه حضرت زهرا(س)
مقدمه:
چند روزي پس از رحلت جانسوز رسول گرامي اسلام (ص) دو اتفاق مهم و سرنوشت ساز واقع شد كه همه اتفاقات و حوادث بعد، از اين دو واقعه تاثير پذيرفت، اين دو حادثه يكي تشكيل جلسه در سقيفه و غصب خلافت و امامت (در همان روزی که پیامبر(ص)، و ديگري غصب فدك بود. فدك قطعه زميني كه پيامبر گرامي اسلام(ص) به دستور خداوند، به دخترش فاطمه (س) اهداء كرده بود. حضرت فاطمه زهرا(س) براي باز پس گيري فدك به مسجد النبي رفت و سخنراني بسیار مهمی ايراد فرمودند كه به خطبه ي فدكيه معروف شد. در اين خطبه، مطالب بسيار ارزشمندی از معارف اعتقادي، اسرار احكام الهي، دستورات قرآن، اوضاع مردم قبل از بعثت رسول مكرمd، سختي هاي دوران مبارزه پيامبر(ص) با مشرکین و جایگاه رفیع علی(ع) در آن مبارزه، و تثبيت دين خدا و علل و عوامل بیعت شكني و غصب خلافت و مخالفت با حكم خدا و رسول(ص) بيان فرمود. به فرازهایی از آن خطبه در ذیل اشاره شده که امید است با مطالعه کامل خطبه فدکیه حقایق تابناک اسلام عیان شود.
*******************************************************
گزیده ایی مختصر از خطبه فدکیه
و آنگاه كه خداوند براى پیامبرش، خانه انبیاء و آرامگاه اصفیاء را برگزید،( پیامبر رحلت فرمود) علامت های نفاق در شما ظاهر گشت، و جامه دین كهنه،و سكوت گمراهان شكسته،و فرومایگان گمنام با قدر و منزلت گردیده،و زمزمه اهل باطل بلند شد و وارد زندگی شما شد و شیطان سر خویش را از مخفى گاه خود بیرون آورد، و شما را فراخواند، مشاهده كرد پاسخگوى دعوت او هستید، و براى فریب خوردن آماده اید، آنگاه از شما خواست كه قیام كنید، و مشاهده كرد كه به آسانى این كار را انجام می دهید، شما را به غضب واداشت، و دید غضبناك هستید، پس بر شتر دیگران نشان کرده،و بر مرکبی که متعلق به شما نبود علامت زدید و بر آبى كه سهم شما نبود وارد شدید.و این در حالی بود که کتاب خدا پیش روی شما است،دستورات قرآن روشن و احکامش درخشان و نشانه های هدایتش ظاهر و اوامرش واضح است ولی شما آن را پشت سر انداختید.آیا می خواهید از قرآن روی گردان شوید؟یا داوری غیر از قرآن می خواهید؟
و شما اكنون گمان مى برید كه براى ما ارثى نیست؟آیا خواهان حكم جاهلیت هستید؟ براى اهل یقین چه حكمى بالاتر از حكم خداوند است، آیا نمی دانید؟ البته براى شما همانند آفتاب درخشان روشن است، كه من دختر او هستم.
اى مسلمانان! آیا سزاوار است كه ارث پدرم را از من بگیرند.
سپس آن حضرت به انصار خطاب کرده فرمود:
ای گروه جوانمردان و بازوان ملت و حافظان اسلام! این سستی در برابر حق من و خود را به خواب زدن در برابر ظلمی که به من شده،از چه روست؟آیا پدرم رسول خداd نمی فرمود:احترام و رعایت مرد،احترام و رعایت حال فرزندان اوست؟ در بدعت گذاری سرعت گرفتید و چه به شتاب پیش رفتید. در حالی که شما بر پیگیری خواسته من قادر و توانا هستید.آیا میگویید که رسول خدا از دنیا رفت و این امر به پایان رسید؟ بلی،اتفاقی بزرگ بود که در پی آن حادثه،شکافی بزرگ به وجود آمد و رخنه ای عظیم پدیدار شد.با رفتن پیامبر(ص) زمین را ظلمت فرا گرفت و ستارگان در کسوف رفتند.آرزوها از بین رفت ،کوه های سربر افراشته سربزیر و حرمت ها پس از درگذشت او فرو ریخت.به خدا سوگند این بلایی بزرگ و مصیبتی عظیمی بود که مانند آن نیامده و نخواهد آمد.
ای نوادگان قیله!(قیله مادربزرگ قبیله اوس و خزرج) آیا شما در برابر چشم من باشید و مرا از میراثم محروم کنند؟ و شما صدای دادخواهی مرا بشنوید و خبر آن را دریافت کنید در حالی که تعدادتان زیاد است و قدرت و تجهیزات فراوان دارید، شما را به یاری می خوانم،ولی پاسخ من را نمی دهید؟ و ناله ام را می شنوید و یاری ام نمی کنید؟ شما همان کسانی هستید که به نبرد مشهورید و به خیر و صلاح معروف.شما نخبگان و نیکانی هستید که برای ما اهل بیت انتخاب شده اید و در این راه با اعراب(مشرکین) جنگیدید
و سختیها را به جان خریدید و با گروه های مختلف پیکار نموده و با دلیرانشان ستیز کردید.پیوسته با ما و فرمانبردار ما بودید تا زمانی که چرخ اسلام به گردش افتاد.پس چرا از حقیقت آشکار روبرتافتید و آن را مخفی می کنید؟ و چرا پیمان شکنی می کنید و از ایمان به شرک باز میگردید؟ بدا به حال گروهی که بعد از پیمانی که بستند،پیمان خود را شکستند.
مشاهده می کنم که به آسایش چسبیده اید و از کسی که حق کم و بیش کردن را داشته(علی (ع))،دور شده اید و به دنبال راحتی هستید و در گوشه خلوت خود آرام گرفته اید، آنچه را (از ایمان) در دل جای داده بودید،از دهان بیرون انداختید و آن شربت گوارایی را که خورده بودید قی کردید.
بدانید که من آنچه را که باید می گفتم،بیان کردم،با این که از ذلتی که شما را سست کرده آگاه بودم و از حیله و فریبی که قلب شما را در بر گرفته مطلع.لکن آگاه باشید که این گفتار از جان من تراوش کرد و از درون خشمناک من بیرون جهید و حکایت از به جان آمدن من از سختی ها داشت و از سینه(سوخته) من روایت می کرد تا اتمام حجتی بر شما باشد.پس بتازید بر این مرکب زخمی و لنگان حکومت، که ننگ آن تا همیشه بر شما باقی است. و گرفتار غضب خداوند و ننگ ابدی خواهید بود و به آتش سوزان الهی گرفتار خواهید شد.
بنیاد بین المللی غدیر استان بوشهر